مباني نظري و پيشينه تحقيق ظرفيت جذب دانش

مباني نظري و پيشينه تحقيق ظرفيت جذب دانش

توضيحات:

فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه ي پژوهش)

همرا با منبع نويسي درون متني فارسي و انگليسي كامل به شيوه APA  جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري در مورد متغير و همچنين پيشينه در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب براي فصل دو پايان نامه

منبع :                          دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:                      WORD و قابل ويرايش

قسمتي از مباني نظري متغير:

مزيت رقابتي سازمان ها بيش از آنكه وابسته به منابع فيزيكي آن ها باشد، به دانشي كه در اختيار         آن هاست بستگي دارد. خارج از مرزهاي سازماني منابعي از دانش وجود دارند كه سازمان ها با         بهره گيري از آن ها مي توانند قابليت هاي رقابتي خود را توسعه دهند يا قابليت هاي نويني را خلق كنند (Johannessen & Olsen, 2003). سازمان ها به نيروهاي كارآمدي وابسته اند كه به كسب و انتقال دانش حساس هستند و يادگيري از منابع داخلي و خارجي را مورد توجه قرار مي دهند. كاركنان با توانايي بالا در جذب دانش، سطح جذب دانش سازمان را بهبود مي بخشند و به بهبود نوآوري در عملكرد سازمان كمك مي كنند (Kostopoulos, 2011).

ظرفيت جذب^[1] توانايي شناسايي ارزش اطلاعات جديد، استخراج، جذب و استفاده از آن براي اهداف تجاري مي باشد و توانايي براي قادر ساختن شركت ها در به دست آوردن و استفاده موثر از اطلاعات بيروني به اندازه اطلاعات دروني است، به طوري كه بر نوآوري آن ها تاثير بگذارد، همچنين ظرفيت جذب مي تواند بر اثربخشي فعاليت هاي نوآورانه تاثير بگذارد (Kostopoulos, 2011). ظرفيت جذب به دو قسمت بالقوه و واقعي تقسيم مي شود. اكتساب و تركيب در قسمت بالقوه و انتقال و بهره برداري در قسمت واقعي قرار دارد (Heiko gebauer, 2012).

دانش به عنوان توانايي يك شركت در شناسايي كسب و به كارگيري دانش موجود در محيط خارج از سازمان در فرايندها و محصولات سازمان نقش مهمي در توسعه مزيت هاي نوآوري و انعطاف پذيري در سازمان دارد. در رويكرد سنتي اين قابليت از طريق شاخص تحقيق و توسعه اندازه گيري مي شود و در رويكرد جديد ظرفيت جذب به عنوان يك قابليت جمعي چند سطحي مورد بررسي قرار مي گيرد (حاج كريمي و حاجي پور، 1387). از بين منابع سازماني، دانش مهم ترين آن ها قلمداد شده است كه يكي از مفاهيم مرتبط با دانش سازماني، مفهوم ظرفيت جذب دانش است، مفهوم ظرفيت جذب دانش كه اولين بار در سطح اقتصاد كلان مطرح گرديد به توانايي يك اقتصاد در استفاده از اطلاعات و دانش توليد شده در خارج از مرزهاي يك كشور اشاره دارد. خارج از مرزهاي سازماني منابعي از دانش وجود دارد كه سازمان ها با بهره گيري از آن ها مي توانند قابليت هاي نويني را خلق كنند. در ادبيات سازمان و مديريت در طي دهه 1980 اين مفهوم در عملكرد يادگيري سازماني مورد توجه قرار گرفت اما با اين وجود كارهاي كوهن و لوينتال^[2] (1989-1990) نقطه عطفي در به كارگيري اين مفهوم در تحقيقات سازمان و مديريت به شمار مي رود (حسيني و حاجي پور، 1386). كه در اين بخش با توجه به ماهيت اين پژوهش كه بررسي رابطه­ ظرفيت جذب دانش سازماني است ابتدا به تعريف مختصري از ظرفيت جذب، ظرفيت جذب دانش و اهميت و ضرورت جذب دانش و بررسي آن در حوزه هاي خدماتي و دولتي و سپس خصوصي پرداخته و بعد از آن عوامل موثر بر ظرفيت جذب دانش را در سطح فردي و گروهي و سازماني مورد بررسي قرار داده و ابعاد و شاخص هاي سنجش ظرفيت جذب را تحليل خواهيم كرد.

6- Absorptive capacity

7- Cohen & Levintal