مباني نظري و پيشينه تحقيق مديريت دانش

۱۲۸ بازديد
مباني نظري و پيشينه تحقيق مديريت دانش

مباني نظري و پيشينه تحقيق مديريت دانش

دانلود مباني نظري و پيشينه تحقيق مديريت دانش

مباني نظري و پيشينه تحقيق مديريت دانش مباني نظري و پيشينه  مديريت دانش
دسته بندي علوم انساني
فرمت فايل docx
حجم فايل 190 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 70

مباني نظري و پيشينه تحقيق مديريت دانش

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

مديريت دانش

تاريخچه مديريت دانش

تعداد زيادي از تئوريسين‌هاي مديريت دانش تكامل بحث مديريت دانش را به عهده داشتند و توزيع نموده‌اند كه در ميان آنان برجستگاني همچون پيتر دراكه، پاول استرلوس و پيتر سنگه از آمريكا را مي‌توان نام برد. دراكه و استرلوس من بيشتر در زمينه اهميت ارتقا اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازماني، و آقاي سنگه با تمركز بر روي سازمان‌هاي ياد گيرنده ابعاد فرهنگي مديريت دانش را بوجود آورده‌اند.

تعداد ديگري از دانشمندان وابسته به نشريه تجارت هاروارد[1] حقايق ديگري از مديريت دانش را آشكار مي‌كند. در حقيقت دانشمند معروف آقاي لئونارد بارتون توانست موردكاري قابل توجهي را از شركت استيل چاپارل ارائه دهد، شركتي كه راهبردهاي موثري را در زمينه مديريت دانش تا اواسط دهه 1970 مورد بررسي و تحقيقات مقاله شده و مستندات خود را با عناوين بهار زيبا از دانش و ساختن منابع نوآوري در مجله ذكر شده به چاپ رسانيد.

در اواسط سال 1980 اهميت دانش به عنوان دارايي رقابت در بين سازمانها مشهور گرديد. و اين در حالي بود كه علم اقتصاد كلاسيك هنوز در رابطه با روشها و متدهاي مديريت آن داراي نقصان بود و هنوز براي برخي از سازمان‌ها، اين غفلت وجود دارد.

فناوري كامپيوتر باعث شده اطلاعات با سنگيني و فراواني آغاز به كار كند كه اين امر تنوع قابل توجهي در محدوده كامپيوتر ايجاد مي‌كند و بدين ترتيب اين فناوري خود قسمتي از راه حل مورد نظر براي شكل‌گيري مديريت دانش گرديد. سيستم مديريت دانش به عنوان يك وسيله پيش منظور كه توسط راب اكسين و دان مك كداكن مطرح گرديد.

نهايتا مثال برجسته طراحي وب در طول يك دهه به مسير شكل‌گيري مديريت دانش كمك نمود. در سال 1980 توسعه سيستم‌هاي مديريت دانش بوجود آمدند كه با استفاده كارهاي انجام شده در زمينه هوش مصنوعي و سيستم‌هاي هوشمند باعث شدند تا مفاهيم تازه‌اي به عنوان دانش اكتسابي[2]، مهندسي دانش[3]، سيستم‌هاي بر پايه دانش[4] و هستي شناسي بر پايه كامپيوتر به جهان عرضه شود.

در سال 1991 و براي اولين بار مطالبي درباره مديريت دانش در مراكز انتشاراتي مشهور به چاپ رسيد. شايد بتوان گفت كه وسيع‌ترين كار تحقيقاتي در زمينه مديريت دانش تا امروز در سال 1995 توسط آقايان كوجيه و نافوكا، هيروتاكاتاكي شي در سازمان خلق دانش بنام "چگونه شركت‌هاي ژاپني نوآوري و پويايي را به وجود مي‌آورند؟" صورت پذيرفته است (عطافر، 1385).

دانش نخستين منبع راهبردي براي شركت‌ها در قرن 21 است. پژوهشگران و متخصصان تلاش مي‌كنند دريابند، چگونه منابع دانش به صورت موثري گردآوري و مديريت شود تا بتوان به عنوان مزيتي رقابتي از آن استفاده كرد. بنابراين قبل از اقدام به مبادرت بر اجراي طرح‌هاي مديريت دانش، سازمان‌ها نيازمند ارزيابي زير سيستم‌هاي سازماني و منابع موجود خود هستند تا مهمترين و بهترين راهبرد مديريت دانش را براي خود شناسايي كنند.

مديريت دانش امر جديدي نيست، تمدن‌هاي بشري از نسلي به نسل ديگر اقدام به نگهداري و انتقال دانش، براي درك گذشته و پيش بيني آينده، مي‌نمودند. در محيط‌هاي تجاري پيچيده و پوياي امروزي تشنگي براي دانش، روز به روز دامنه و عمق گسترده‌تري مي يابد. دانشي كه به شدت در حال تغيير و در بيرون از سازمان‌ها در حال انتشار است. فناوري اطلاعات و اينترنت نيز چالش‌هاي جديدي را در خلق، نگهداري و مديريت دانش به وجود آورده است.

در دهه‌هاي 80 و 90 فلسفه ها، رويكردها و روش‌شناسي‌هاي بهبود تجارت به طور مداوم توسعه يافت. اين توسعه و پيشرفت ناشي از تركيب فعاليت‌هاي تجاري و نظريه هاي علمي در دهه‌هاي اخير است. مباحثي از قبيل يادگيري سازماني، سازمان‌هاي ياد گيرنده، مديريت كيفيت جامع، مهندسي مجدد، فرآيند تجارت و ... مثالهايي از اين رويكردهاي جديد مي‌باشد. بررسي نوشته‌ها نشان مي‌دهد كه مباحث مربوط به اقتصاد، سرمايه فكري، رويكردهاي مهندسي (نظامهاي توليد صنعتي انعطاف پذير)، رسانه‌هاي دانش، رايانه، مطالعات سازماني (مردم شناسي و جامعه شناسي) معرفت شناسي (شامل يادگيري، شناخت موقعيتي و روانشناسي شناختي)، جنبه‌هاي مربوط به هوش مصنوعي، مباحث مربوط به منابع انساني و....در اين حوزه مطرح شده است (عباسي ، 1386).

براي بسياري مديريت دانش تنها به عنوان كلمه‌اي كه دنيا را تكان داده است و به عنوان مفهومي زود گذر كه به زودي از بين خواهد رفت شناخته شده است. با اين حال، ارزش واقعي مديريت دانش وقتي شروع شد و به سراسر بخش صنعت توسعه يافت مردم به توان آن آگاه شدند و برخي از بدبيني اوليه پايان يافت. با وجود اين، هنوز هم به يك اجماع در مورد KM1 به معني خاص وجود ندارد. اين را بايد به عنوان شواهدي از غناي مفهوم و نه يك مشكل ديد، آن را به عنوان تقويت پتانسيل و به عنوان يك عامل حمل و نقلي در داخل و در سراسر سازمان‌هاي كسب و كار دانست (Fateh, A et al,2009).

 

 

 

 

 

2-2-2 انواع دانش

چهار نوع دانش مشخص شده است:

1. دانش نيروي انساني: دانش كه در مغز اعضاي سازمان وجود دارد.

2. دانش مكانيزه: دانشي كه حامل وظايف ويژه يكپارچه در سخت افزار ماشين است.

3. دانش مستند : كه به شكل بايگاني، كتاب، سند، دفتر كل، دستورات و نمودارها، و... ذخيره مي‌شود.

4. دانش خودكار (اتوماتيك): كه به طور الكترونيكي ذخيره شده و به وسيله برنامه‌هاي رايانه‌اي كه وظايف خاص را پشتيباني مي‌كند قابل دسترسي است.

 

از سوي ديگر دانش را به دو نوع ضمني و صريح تصور مي‌كنند. دانش ضمني معمولا در قلمرو دانش شخصي، شناختي و تجربي قرار مي‌گيرد. در حاليكه دانش صريح بيشتر به دانشي اطلاق مي‌گردد كه جنبه عيني‌تر، عقلاني‌تر و فني‌تر دارد (داده‌ها، خط مشي‌ها، روش‌ها، نرم افزارها، اسناد و ...).

دانش صريح به طور معمول هم به خوبي قابل ثبت و هم قابل دسترسي است. پولاني در تمايز گذاري ميان دو نوع دانش مي‌گويد كه بيان كردن دانش ضمني با واژه‌ها دشوار است. فن آوري اطلاعات به طور سنتي روي استفاده از دانش صريح متمركز شده است. با اين حال سازمان‌ها اكنون دريافته‌اند كه براي انجام موثر كارهايشان نيازمند يكپارچه كردن هر دو نوع دانش هستند. از اين رو در حال ايجاد روش‌هاي حاضر به منظور تبديل دانش ضمني به دانش صريح هستند كه مي‌تواند تدوين شود و بنابراين ديگران مي‌توانند آن را ثبت و ذخيره نمايند و اينست هدف مديريت دانش، تبديل دانش ضمني به دانش صريح و انتشار موثر آن، اين مفهوم قدرتمند به ايجاد روشها، ابزارها و كاربردهاي مديريت دانش كمك كرده است (امانتي:1381).

داونپورت: دانش را  مخلوطي از قاب تجربه، ارزشها، اطلاعات متني و بينش متخصصان مي‌داند كه يك چارچوب براي ارزيابي و تركيب تجربيات و اطلاعات جديد است.

دانش سرچشمه است و در ذهن افراد به كار مي‌رود، در حالي كه در سازمان مي‌توان آن را در روال‌ها، پروسه‌ها، شيوه‌ها و هنجارها تعبيه شده است. سازمان‌ها را به طور فعال قادر مي‌سازد عملكرد، حل مسئله، تصميم‌گيري، يادگيري و آموزش با يكپارچه سازي ايده‌ها، تجربه، بينش و شهود، و مهارت، به ايجاد ارزش براي كاركنان، سازمان، مشتريان خود، و سهامداران مورد بررسي قرار دهد.

دانش را مي‌توان به دو نوع عيان و نهان تقسيم كرد. خبرگان، موضوع خاص و همچنين مهارت‌هاي شناختي كه شامل الگوهاي انديشه و مفاهيم، اعتقادات، موسسه و مدل‌هاي ذهني، نگهداري دانش ضمني است.  دانش صريح منطقي است و شامل رويكردهاي نظري، حل مشكل، راهنما، و پايگاه داده‌ها مي‌باشد. مديريت دانش نيز به عنوان يك اصل نظام‌مند، هدف گرا و استفاده از اقدامات لازم براي هدايت و كنترل دارايي‌هاي ملموس و غيرملموس دانش سازمان، با هدف استفاده از دانش موجود در داخل و خارج، سازمان‌ها را به ايجاد دانش جديد، و توليد ارزش، نوآوري و بهبود آن قادر مي‌سازد (Jafari et al, 2007) .

2 2 - 3 تعاريف

قبل از پرداختن به مفهوم مديريت دانش ضرورت دارد كه تعريفي از واژه «دانش» ارائه شود. طبق تعريف داون پورت و پراساك (1998): «دانش به معناي جريان پيچيده‌اي از تجربيات ساخت يافته، ارزشها، اطلاعات زمينه‌اي و بينش كارشناسي است كه چارچوبي را براي ارزش‌يابي و تلفيق تجارب و اطلاعات جديد فراهم مي‌كند كه از تفكر افراد نشات مي‌گيرد». در سازمانها‌، دانش را نه تنها در اسناد و منابع بلكه در كارهاي روزمره سازماني، فرايندها، عملكرد و هنجارهاي سازمان مي‌توان يافت. فرايند مديريت دانش از 4 بخش اصلي تشكيل شده است. در مرحله اول بايد دانش موجود در سطح سازمان و منابع آن (اعم از دانش صريح و ضمني نزد افراد، بانكهاي اطلاعاتي، مستندات و....) مورد شناسايي واقع شده و سپس اخذ و كسب و به صورت مناسبي ذخيره شود. براي اينكه دانش با ارزش شده و به هم افزايي و زايش مجدد دانش منجر شود، بايد دانش موجود نزد افراد به اشتراك گذاشته شده و تسهيم شود. پس از طي اين مراحل اكنون بايد از دانش كسب شده در جهت اهداف عاليه سازمان استفاده كرد، زيرا در غير اين صورت تمامي تلاشهاي انجام گرفته، بي‌سرانجام خواهد ماند. خلق دانش شامل ورود اطلاعات جديد به سيستم و حاصل به اشتراك گذاري و تسهيم دانش نزد افراد است. قبل از اينكه بتوان دانش را كنترل و مديريت كرد، بايد آن را ايجاد و در يك سازمان به كار برد. فرايند خلق دانش مستلزم تعامل، مشاركت و درگيري افراد با تكنولوژي اطلاعات است (ادب، 1386).

 


[1] Harvard business Review

[2] knowledge acquisition

[3] knowledge engineering

[4] Base system knowledge

1 Knowledge Managmanet

دانلود مباني نظري و پيشينه تحقيق مديريت دانش

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.